ولیکن عرض وسئوال کوچکی داشتم.
برادران بزگوران و سرورانی که خود را مصداق بارز رجال سیاسی میدانید ونیت قربه اللهی خود به صدای رسا اعلام وبر پیشینه اجرایی،... خود اتکا، و وعدها می دهید.
آیا این ملت در اثر یک بلای آسمانی ناگهانی بدین مصیبت ها گرفتار شده؟ و یا این مرض مرضی است مزمن که ریشه در سالها دارد در همان روزگار آنیکه حضرات بزگوار هر کدام منصبی عالی واثرگذار داشتید. وهرکدام گوشه از کارهای اجرایی کشور را عهده دار بودید. این مریض در همه این مدت با همه این دردها دست به گریبان بود.
آقایان رحم کنید شما ها و ما ها همان کسانی هستیم که چون 22 بهمن میرسد از بهشت خود و مسئولین ساخته بعداز انقلاب سخن میرانیم وچون انتخابات فرا میرسد از جهنم، دیگران ساخته سخن میرانیم. که با نفس ابراهیمی ما تبدیل به بهشت خواهد شد و چون به آخر مطاف میرسیم فریاد بر می آوریم که نشد و نگذاشتند. شما را بخدا این جملات پرطمطراق عرفانی ورجزهای رستم مانه یتان را کمی رقیق بفرمایید. این کشور هرچه است ما ساخته ایم اگر خوب است اگر بدست پای ریش من وشماست.
اگر دزدی هست وفساد؟ شما مدعی العموم بودید.
اگر فقراست شما رئیس جمهور بودید. اگر قاچاق پدر اقتصاد مملکت را در می آورد شما مسئول مبارزه با قاچاق بودید.
این ملت که جز تصدیق تان چاره ای نداشت و ندارد. فقط کم نمک به زخمش بپاشید. پبشنهادی هم دارم، اگر این بزگوران که قصد ناخدایی دارند؟ وتعدادشان الحمد الله هم اندک نیست اگر در مسئولیت خود خادمین ملت بودند آیا جایی برای خائنین بود؟!
عزت مستدام وتوفیقاتتان پر فزون باد.
والسلام
سید